زندگی نامه و پیدایش زرتشت
این دختر از آغاز جوانی بنای ناسازگاری را با آداب و رسوم مردم پیرامونش نهاد تا بدانجا كه گروهی به خشم آمده و كمر به آزارش بستند از اینرو... | |
چند هزار سال پیش در سرزمین ایران خورشید تابانی درخشیدن گرفت، خورشیدی كه پرتو آن خرد و اندیشه و نیك اندیشی (وهومن) بود و فروغش راستی و پاكی (اشا). همانگونه كه خورشید گرمی و روشنایی زاست، این خورشید نیز مایه گرمی و روشنایی دلها و جانها گشت. اندیشهها از فروغ آن روشنایی گرفت و دلها با پرتوش گرم شد. راه دروغ بر اندیشهها بسته شد و زبانها به راستی گشوده شد. آبادانی و كشت و گرامیداشت اخشیجهای نخستین طبیعت ـ خاك و هوا و آب و آتش شیوهی زیست مردمان گشت و زندگی همانگونه كه سرشت و خواست خورشید بود زنده و شكوفان و بارور گشت. خورشید درخشان سرزمین ما، اشو زرتشت هنگامی به پیامبری و وخشوری و راهنمایی مردمان برانگیخته شد كه جهان آن روز در تاریكی و نادانی فرو رفته بود، ستم و ستمكاری شیوه زیست و پیروی از باورهای پنداری نادرست همراه با آیینهای نابخردانه و دادن فدیههای خونین دین و كیش همگان بود. در این روزگار تیره اشو زرتشت درفش راستی و پاكی و وهومنی برافراشت و با سخنانی شیوا و جان بخش مردمان را به راه رستگاری كه راه اشویی و پارسایی باشد فرا خواند. دیری نگذشت كه آوازه پیامبر همه جا گیر شد كیشش بر اندیشهها و جانها و دلها نشست . اما دریغا دیرگاهی از پرتو افشانی خورشید گذشته بود كه ابرهای توفان زا چهره آنرا گرفت و در درازنای زمان گزندهای بسیار به اوستا رسید و بخشی از آن نابود گردید. اما فروغ اوستا كه همچنان در بایگانی سینهها مانده بود باز راه درخشان خود را گشود و به زمان ما رسید. درباره اثر و نقش اوستا در فرهنگ جهان و ایران این نكته گفتنی است كه بنا به آنچه مورخان نوشته اند اسكندر گجستك پس از یورش به ایران و پیش از آتش زدن كتابخانهها و سوزاندن اوستا یك نسخه اوستای كامل را به یونان میفرستد كه همان سرچشمه فرهنگ و فلسفه یونان میشود. اوستای ورجاوند همچنان در سینه زرتشتیان ایرانی و پارسیان هند و آتشكدهها به جا بود تا خرد پژوهشگران بدان رو كردند و با كوششهای فراوان و ارزنده ای كه كردند جهان دانش به ژرفا و گرانباری و ارزش كیش زرتشتی پی برد و باگذشت زمان و پژوهشهای بیشتر ارزش این كیش آشكار و آشكارتر گردید و اینك جهان دانش دریافته است كه در سرزمین ایران چه خورشیدی تابان بوده و فروغ و پرتو آن تا چه اندازه به زندگیها روشنایی میبخشیده است. در كشور ما نیز خوشبختانه به كوشش گروهی از ایران دوستان و پژوهشگران گرامی گنجینه ای كه در سدههای دراز زرتشتیان با پذیرفتن رنجهای بیكران نگهبان آن بوده اند آشكار شده است و مردم ما دریافته اند كه كیش كهن آنها چه بوده و از چه ارج و مایه ای برخوردار بوده است.
اینك نمونه ای از دیدگان دانشمندان جهان درباره كیش زرتشتی: “وتینی“ فیلسوف امریكایی میگوید: هیچ فلسفه و تعلیمیبهتر از سه كلمه اساسی زرتشت نمیتواند اندیشه را به سر منزل سعادت و نجات راهنمایی نماید. ترقیات و كشفیات تمدن جدید به هر اندازه پیشرفت كند باز این سه كلمه در مقام و اهمیت خود باقی و تغییر ناپذیر خواهد بود.
پروفسور جیمزدارمستتر درباره كیش زرتشت مینویسد: آیین زرتشت در برترین مفهومش آیین زندگی است. این مذهب دو چیز به بشریت هدیه كرده است: وظیفه اخلاقی و امید: مردی كه با این سلاح مسلح باشد میتواند با خونسردی به چهرهی زندگی و سرنوشت بنگرد و بر تمام مشكلات چیره گردد. پروفسور جان راچر میگوید: زرتشت برای آزادی اراده اهمیت زیادی قائل است. از نظر او انسان آزاد است به اشا (راستی) خدمت كند و یا عمر خود را صرف خدمت دروج (دروغ) نماید. او شخصا مسئول خوشبختی خویش است. . دالا مینویسد: از نظر زرتشت، تقوای واقعی در قلب نهفته است و در عمل به صورت اندیشه نیك، گفتار نیك و كردار نیك آشكار میگردد. بزرگترین قربانی كه آدمیمیتواند به پروردگار تقدیم كند یك قلب پاك توبه كرده است |